ایروین دی. یالوم یک روانپزشک مشهور آمریکایی است که خدمات قابل توجهی در زمینه روان درمانی داشته است. او به خاطر کارهای پیشگام خود در گروه درمانی و روان درمانی وجودی شناخته شده است. یالوم چندین کتاب در زمینه روان درمانی نوشته است، از جمله کتاب پرفروش «درمان شوپنهاور ». در این مقاله به بررسی زندگی و کار اروین دی. یالوم، کمک های او در زمینه روان درمانی و تأثیر او بر زندگی مشتریان و همکارانش خواهیم پرداخت.
سنین جوانی و تحصیل:
اروین دیوید یالوم در 13 ژوئن 1931 در واشنگتن دی سی به دنیا آمد. والدین او از مهاجران روسی بودند که یک فروشگاه مواد غذایی داشتند. یالوم کوچکترین فرزند از دو فرزند بود و پدر و مادرش بسیار سخت گیر و مذهبی بودند. دوران کودکی یالوم با مرگ پدرش در دو سالگی و افسردگی و بستری شدن مادرش در بیمارستان مشخص شد. این تجربیات اولیه بر علاقه بعدی یالوم به روان درمانی و تمرکز او بر اهمیت رابطه درمانی در درمان تأثیر گذاشت.
یالوم در دانشگاه جورج واشنگتن تحصیل کرد و در سال 1952 مدرک لیسانس هنر را در آنجا گرفت. سپس به دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون رفت و در سال 1956 مدرک دکترای پزشکی خود را در آنجا گرفت. پس از اتمام دوره آموزشی پزشکی، یالوم اقامت خود را آغاز کرد. روانپزشکی در دانشگاه استنفورد
شغل و مشارکت:
در سال 1962، یالوم به عنوان استادیار روانپزشکی به هیئت علمی دانشگاه استنفورد پیوست. در این زمان بود که او شروع به توسعه رویکرد خود به گروه درمانی کرد که کمک قابل توجهی به حوزه روان درمانی بود.
گروه درمانی قبلاً در مقایسه با درمان انفرادی به عنوان یک شکل درمانی کمتر مؤثر در نظر گرفته می شد. با این حال، رویکرد یالوم بر قدرت پویایی گروه در ارتقاء تغییر و شفا تأکید داشت. او معتقد بود که گروه درمانی می تواند محیط امن و حمایتی را برای افراد فراهم کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند و مسائل آنها را بررسی کنند. رویکرد یالوم به گروه درمانی بر اینجا و اکنون متمرکز بود و شرکت کنندگان را تشویق می کرد تا در لحظه حضور داشته باشند و با یکدیگر درگیر شوند.
یالوم علاوه بر کارش روی گروه درمانی، به خاطر مشارکتش در روان درمانی وجودی نیز شهرت دارد. او معتقد بود که وضعیت انسان با احساس اساسی انزوا و ترس از مرگ مشخص می شود. رویکرد یالوم به درمان بر اهمیت پرداختن به این نگرانیهای وجودی در فرآیند درمانی تأکید داشت. او مشتریان خود را تشویق می کرد تا ارزش ها و باورهای خود را کشف کنند، به زندگی خود معنا پیدا کنند و با ترس خود از مرگ و میر مقابله کنند.
رویکرد یالوم به روان درمانی در شکل دادن به این رشته تاثیرگذار بوده است. کتاب های او از جمله «وقتی نیچه گریست »، «روان درمانی اگزیستانسیال» و «درمان شوپنهاور » به دلیل بینش و خرد خود بسیار خوانده شده و مورد تحسین قرار گرفته است. کار یالوم بر زندگی مشتریان و همکارانش نیز تاثیر بسزایی داشته است. بسیاری از تأثیرات دگرگون کننده ای که درمان یالوم بر زندگی آنها داشته است صحبت کرده اند و او را به عنوان یک درمانگر دلسوز و همدل توصیف کرده اند که عمیقاً به شفای آنها متعهد بوده است.
رویکرد یالوم به درمان نیز در آموزش درمانگران جدید تأثیرگذار بوده است. او در دانشگاه استنفورد تدریس کرده و درمانگران زیادی را در رویکرد خود به گروه درمانی و روان درمانی وجودی آموزش داده است. تمرکز یالوم بر رابطه درمانی، تأکید او بر قدرت اینجا و اکنون، و توجه او به دغدغه های وجودی مشتریانش به اصول اصلی روان درمانی مدرن تبدیل شده است.
زندگی شخصی و میراث:
یالوم دو بار ازدواج کرده و چهار فرزند دارد. او آشکارا در مورد مبارزات خود با اضطراب و افسردگی صحبت کرده است و اینکه چگونه تجربیات شخصی او بر کار او به عنوان یک درمانگر تأثیر گذاشته است. گشودگی و آسیب پذیری یالوم توسط بسیاری ستایش شده است، زیرا او را الگوی رفتار درمانگران می دانند که چگونه می توانند از تجربیات شخصی خود برای ارتباط با مشتریان خود استفاده کنند.
یالوم جوایز متعددی را برای کمکهای خود در زمینه رواندرمانی دریافت کرده است، از جمله جایزه اسکار فیستر انجمن روانپزشکی آمریکا، جایزه مشارکت برجسته انجمن روانشناسی کالیفرنیا در روانشناسی، و جایزه دستاورد مادام العمر انجمن تحقیقات رواندرمانی. او همچنین به دلیل مشارکت در ادبیات، دریافت مدال طلای غیرداستانی کلوپ مشترک المنافع کالیفرنیا و جایزه کتاب غیرداستانی کالیفرنیای شمالی شناخته شده است.
سخن آخر
کمک های ایروین دی. یالوم در زمینه روان درمانی چشمگیر و ماندگار بوده است. رویکرد او به گروه درمانی و روان درمانی اگزیستانسیال تأثیر عمیقی در این زمینه داشته است و روشی را که درمانگران به کار خود با مراجعان برخورد می کنند شکل می دهد. تمرکز یالوم بر رابطه درمانی، تأکید او بر اینجا و اکنون، و توجه او به دغدغه های وجودی مشتریانش به اصول اصلی روان درمانی مدرن تبدیل شده است.
تأثیر یالوم را می توان نه تنها در در زمینه روان درمانی اما در زندگی مشتریان و همکارانش. او به خاطر شفقت، همدلی و تعهدش به شفای مراجعانش مورد ستایش قرار گرفته است. گشاده رویی و آسیب پذیری او همچنین او را به الگویی برای درمانگرانی تبدیل کرده است که به دنبال برقراری ارتباط با مشتریان خود در سطح عمیق تری هستند.
میراث یالوم برای سالهای آینده الهامبخش و تأثیرگذار بر حوزه رواندرمانی خواهد بود. کتابهای او منبعی از بینش و خرد برای درمانگران و مراجعان باقی خواهد ماند، و رویکرد او به درمان همچنان به شکلدهی به شیوهای که درمانگران با مراجعان خود کار میکنند، ادامه خواهد داد. زندگی و کار ایروین دی. یالوم گواهی بر قدرت روان درمانی برای التیام و دگرگونی زندگی است و کمک های او در این زمینه برای نسل های آینده به یادگار خواهد ماند.
جملات معروف اروین دی یالوم
- نیچه حساسیت فوقالعادهای به مسالهی قدرت دارد و حاضر نیست در موقعیتی قرار گیرد که ناچار به تفویض قدرتش شود. او در فلسفه به یونانیان پیش از سقراط، خصوصا برداشت آنها از مفهوم تنازع متمایل است. اعتقاد به این که هر فرد تنها از راه منازعه به آن چه موهبت ذاتی اوست، دست خواهد یافت. نیچه به انگیزههای کسی که از منازعه باز میماند و ادعای فداکاری دارد، عمیقا بیاعتماد است. راهنمای او در این مقوله، شوپنهاور است. او معتقد است چیزی به نام کمک به دیگری وجود ندارد، بلکه هرکس میخواهد بر دیگری مسلط شود و بر اقتدار خود بیفزاید.
- امیدوارم زمانی برسد که هیچ مرد یا زنی، قربانی ضعف و بیمایگی آن دیگری نشود.
- بررسی بالینی برویر، دقیق و منظم بود. پس از شنیدن کلماتی که بیمار برای توصیف بیماریاش به کار میبرد، به شکلی اصولی به بررسی هر علامت میپرداخت: این که علامت چطور آغاز شده، با گذشت زمان چه تغییری کرده و به اقدامات درمانی چه پاسخهایی داده است. مرحلهی سوم کارش، بررسی کارکرد دستگاههای مختلف بدن بود که از سر، آغاز و به پا ختم میشد.
- حقیقت، خود مقدس نیست. آنچه مقدس است، جستوجویی است که برای یافتن حقیقت خویش میکنیم! آیا کاری مقدستر از خودشناسی سراغ دارید؟
- من همیشه معتقد بودهام که آخرین پاداش مرده، این است که دیگر نخواهد مرد!
- همانگونه که پوست، اجزایی چون استخوانها، عضلات، رودهها و رگهای خونی را در برگرفته و آنها را از دید انسانی مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بیقراریها و هیجانات روحند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است.
- دستانش را بر هر دو شقیقهی نیچه گذاشت و به آهستگی شروع به ماساژ تمامی سر و گردن کرد و به تدریج فشار دستها را افزایش داد. بیشترین تمرکز را نقاطی قرار داد که با توجه به واکنش بیمار، از سایر جاها دردناکتر بود. همچنان که پیش میرفت، نیچه فریاد میزد و سرش را با عصبانیت تکان میداد. ولی برویر دست بردار نبود و آرام او را سر جایش نگه میداشت.
- تصور میکنم هرچه بیشتر احساسات درونیام را به زبان آورم، آرامش بیشتری پیدا میکنم.
- نیچه سه بار با حرکت انگشت هوا را شکافت: «آیا بهتر نیست پیش از تولیدمثل، بیافرینیم و برازنده شویم؟ وظیفهی ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پستتر. هیچ چیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند. اگر شهوت راه بر این تکامل میبندد، باید بر آن نیز چیره شد.»
- کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند.
- آنان که در پی حقیقتند، باید آرامش ذهن را ترک گویند.
- آیا از خود پرسیدهاید چه کسانی ایمن، آسوده و همیشه خوشرو هستند؟ من پاسخ میدهم: تنها آنها که فاقد روشن بینیاند: مردم عامی و کودکان.
- بگذار از راهبی بودایی برایت بگویم که سال پیش در انگادین ملاقات کردم. زندگی محقری داشت. نیمی از ساعات بیداریاش را به تفکر میپرداخت و گاه هفتهها را بدون رد و بدل کردن کلامی با دیگران میگذراند. غذایش ساده بود: یک وعده در روز، هرچه گدایی کرده بود، گاه تنها یک سیب. ولی دربارهی آن سیب چنان میاندیشید که انگار از شدت قرمزی، پرآبی و تردی در حال ترکیدن است. در پایان روز، با شور و هیجان، در انتظار غذایش بود.
- داستایفسکی مینویسد چیزهایی هستند که نباید گفته شود، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هستند که نباید گفته شوند، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هستند که نباید حتی به خویش گفته شوند!
- هرکس باید میزان حقیقتی را که تاب میآورد، برگزیند.
- برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهینی – بینیاز از حضور دیگری – زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم میشود.
- مردان بزرگ باید رنج بزرگ را تاب آورند.
- مردن سخت است. به شدت اعتقاد داشتهام و دارم که آخرین پاداش یک مرده، این است که دیگر نخواهد مرد.»
- نیچه با لحنی خشن پاسخ داد: «پیمان زناشویی امری مقدس است، ولی شکستن این پیمان، بهتر از شکسته شدن توسط آن است!»
- سکوت شب هرچه عمیقتر، فرو افتادن شبنم، سنگینتر!
- بچهدار شدن بدون برنامه، خطا و بچهدار شدن برای برطرف کردن تنهایی، اشتباه است. هدف بخشیدن به زندگی با تولید انسانی همانند خویشتن، درست نیست و اگر هدف از تولید مثل، به جاودانگی رسیدن و تنها دلیل آن نطفهای باشد که بخشی از آگاهی ما در آن قرار دارد، فرضیکسی باش که باید بشوی! انسان چگونه میتواند بدون در نظر گرفتن حقیقت، بفهمد کیست و چیست؟»
- کتابی که ما را به ورای نوشتههای افراد دیگر هدایت نمیکند، چه سودی دارد؟
- آیا در همه مدت عمر، زیستهای یا فقط زنده بودهای؟ آیا آن را انتخاب کردهای؟ آیا زندگی، تو را انتخاب کرده؟ آیا زندگی را دوست داری؟ آیا از زندگی کردن پشیمان شدهای؟ مفهوم درک کردن زندگی در حد کمال، همین است.
- زندگی یعنی خطر کردن. باید قوی باشی. تو گاو نیستی. من هم نشخوار کردن را تبلیغ نمیکنم
- فرد آگاه، اهداف زندگی را تعیین نمیکند. اهداف، رشد تاریخی هستند
- بچهدار شدن بدون برنامه، خطا و بچهدار شدن برای برطرف کردن تنهایی، اشتباه است. هدف بخشیدن به زندگی با تولید انسانی همانند خویشتن، درست نیست و اگر هدف از تولید مثل، به جاودانگی رسیدن و تنها دلیل آن نطفهای باشد که بخشی از آگاهی ما در آن قرار دارد، فرضیه صحیحی نیست.
.
.
.
..
.
.
دیگر مقالات سایت هشتگ کتاب
.
.
.
.
3 نظر در “بیوگرافی اروین دی یالوم + جملات معروف او”