تفاوت ذهنیت فقیر و ثروتمند + 17 باور ثروت ساز
در جامعه ما، ثروتمندان به عنوان افرادی با قدرت و تاثیر بر جامعه شناخته میشوند. اما چگونه ثروتمندان فکر میکنند؟ آیا رویهها و روشهای ذهنی آنها با سایر افراد جامعه متفاوت است؟
در این مقاله، به بررسی باورها، اصول و رویههای ذهنی ثروتمندان پرداخته خواهد شد. بر اساس آخرین تحقیقات و کتابهای معتبر در این حوزه، به بررسی راهبردهای ذهنی ثروتمندان برای رسیدن به موفقیت و پایداری مالی پرداخته خواهد شد.
در این مقاله، به بررسی رفتارها و روشهای ذهنی ثروتمندان برای ایجاد فرصتها، افزایش درآمد، ایجاد ارزش، خودآگاهی، ارتباطات و آموزش خواهیم پرداخت. همچنین، باورهای ناکارآمدی که ممکن است باعث شکست در رسیدن به پایداری مالی شوند، نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
در نهایت، با بررسی روشهای ذهنی ثروتمندان، به فرد آن امکان داده خواهد شد تا با ایجاد باورهای سازنده و بهتری در مورد پول، خود و جامعه، به صورت موثرتری در جامعه فعالیت کنند و به دنبال ایجاد ثروت و پایداری مالی باشند.
ذهنیت مالی چرا مهم است ؟!
چرا داشتن طرح اولیه پول در ذهن مهم است؟
آیا در مورد آدمهایی که به طورناگهانی وضع مالی خوبی پیدا میکنند چیزی شنیده اید؟ یا برعکس، آیا به افرادی هم که پول زیادی داشتند ولی آن را از دست
دادند یا اینکه با فرصت های مالی خوب شروع کردند اما عاقبت برای آنها این فرصت ها بد و نامطلوب شدند، توجه کرده اید؟ اکنون میتوانید علت واقعی آن
را بفهمید. ممکن است آن را به علتهای دنیای بیرون مثل بدشانسی، رکود اقتصادی، شریک ناجور یا از این قبیل چیزها نسبت بدهید.
بااینحال در دنیای درون ما مسئله چیز دیگری است. یعنی اگر به پول زیاد دست یابید ولی از نظر درونی آمادگی آن را نداشته باشید، فرصتهای ثروتمند شدن شما خیلی کوتاه است و زود آن را از دست خواهید داد. عده زیادی از مردم ظرفیت درونی برای ایجاد یا حفظ مقدار زیادی پول را ندارند و پول زیاد برای آنها دردسر میشود.
دوستان! این اولین دلیل برای آن است که چرا این قبیل آدمها پول زیاد ندارند. مثال دقیق، برندگان قرعه کشی ها هستند. در موارد متعددی تحقیقات نشان
داده که بدون در نظر گرفتن مقدار پولی که این افراد در قرعه کشی ها برنده میشوند، بیشتر آنها سرانجام به همان وضعیت مالی که قبلاً داشته اند برمیگردند؛
یعنی به همان مبلغی که آن ها میتوانند بدون مشکلی برای خود نگه دارند. حالت برعکس هم برای ثروتمندان خودساخته وجود دارد. توجه کنید که وقتی
ثروتمندان خودساخته پول خودشان را از دست میدهند، معمولاً در مدت زمان کوتاهی به حالت قبلی خود برمیگردند. مثال خوب برای این مورد دونالد
ترامپ است. ترامپ میلیاردری بود که همه ثروت خود را از دست داد و چند سال بعد به همان پول یا حتی بیشتر از آن دوباره دست یافت.
تفاوت باور های ذهنیت فقیر و ذهنیت ثروتمندان
باور شماره 1
آدمهاي ثروتمند معتقدند: من، زندگی خویش را خودم میسازم.
آدمهاي فقیر معتقدند: زندگی براي من تصادفی پیش میآید.
اگر خواهان بدست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مساله که عنان زندگی و به ویژه وضعیت مالی در دستان شما قرار دارد خیلی مهم است. اگر به این موضوع اعتقادي ندارید، پس اصولا باید به این نکته معتقد باشید که روي وضعیت مالی زندگیتان کنترل کمی داشته یا کنترلی ندارید؛ بنابراین بر روي رسیدن به کامیابی مالی خود نیز کنترلی نخواهید داشت. این به هیچ وجه نگرش مطلوبی نیست.آیا به این مساله توجه کرده اید که معمولا این آدمهاي فقیر هستند که بخت خود را در قرعهکشیها می آزمایند؟ آنها در واقع به این اعتقاد دارند که پول از طریق افتادن قرعه به نام آنها میرسد. باید این نکته را باور کنید که آگاهانه یا ناآگاهانه، خود شما تنها کسی هستید که میتوانید موفقیت را براي خودتان به وجود آورید و تنها کسی هستید که کشمکش بین پول و موفقیت را در درون خود خلق میکنید.
باور شماره 2
ثروتمندان با پول، با هدف برنده شدن بازي میکنند.
افراد فقیر با پول، با هدف بازنده نشدن بازي میکنند.
آدمهاي فقیر در بازي با پول، به جاي حالت تهاجمی، حالت تدافعی دارند. اجازه دهید از شما بپرسم: اگر شما در هربازي یا در هر ورزشی تنها بر روي دفاع کردن تکیه کنید، شانس شما براي بردن چقدر است؟ بیشتر مردم میدانند که خیلی کم یا هیچ. متاسفانه هدف بیشتر مردم از بازي کردن با پول، به جاي به وجود آوردن ثروت و برکت، زنده ماندن و امنیت خاطر است. خوب، حالا هدف و منظور شما چیست؟ هدف آدمهایی که به معناي واقعی ثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیر و برکت زیاد است، نه به مقدار کم که فقط بتوانند مخارجشان را تامین کنند، بلکه به مقدار خیلی زیاد. هدف عمده افراد فقیر در بازي با پول چیست؟ در همین حد که از عهده کرایه خانه و قسط و بقیه مخارج بربیایند برایشان معجزه است! اجازه دهید یک قانون را به شما بگویم: وقتی تصمیم شما این باشد که به اندازهاي پول داشته باشید که بتوانید فقط هزینه هایتان را بپردازید، این دقیقا همان مقداري خواهد بود که بدست خواهید آورد؛ فقط براي پرداخت هزینه ها و نه حتی هزارتومان بیشتر!باور شماره 3
افراد ثروتمند متعهد به ثروتمند شدن و بهبود زندگیشان هستند. افراد فقیر آرزومند ثروتمند شدن هستند. اگر از بیشتر مردم بپرسید که آیا مایل هستید ثروتمند شوید یا نه؟ آنها این سوال را احمقانه دانسته و میگویند: «معلوم است که میخواهم ثروتمند شوم». منتها حقیقت این است که بیشتر مردم به طور جدي نمیخواهند که ثروتمند شوند. چرا؟ چون در ذهن ناخودآگاه آنها باورهاي منفی زیادي در مورد ثروت و داراییداشتن وجود دارد که به
آنها میگوید، براي ثروتمند شدن مشکلاتی وجود دارد. مانند این باورهاي منفی
– اگر پول را بدست بیاورم و بعد آنرا از دست بدهم احساس شکست خواهم کرد.
– نمیدانم مردم مرا به خاطر پولم دوست دارند یا خودم.
– من مجبورم مخارج و مالیات بیشتري پرداخت کنم.
– کار خیلی سختی است.
– سلامتی خودم را از دست میدهم
– هرکسی از من انتظار کمک خواهد داشت.
– و…..افرادي که باورهاي منفی مانند بالا دارند، پیامهاي داخلی در مورد ثروتمند شدن را با هم مخلوط میکنند. بخشی از شما میگوید: پول بیشتر داشتن، زندگی را با نشاط تر میکند اما بعد بخش دیگري به فریاد می آید: اوه، من باید مثل سگ کار کنم! بعد قسمت دیگري از شما به نجوا در می آید: اوه، بعد از این هرکس در دنیا از من صدقه میخواهد! این پیامهاي مختلط ممکن است بیغرض باشد ولی در واقع همین تناقضها در احساسات و افکار، یکی از عمدهترین دلایل ثروتمند نشدن بیشتر مردم است.
باور شماره 4
ثروتمندان بزرگ و گسترده میاندیشند
افراد فقیر محدود میاندیشند
کلمه کلیدي در اینجا ارزش است. این نکته را مهم بدانید که چهار عامل، ارزش شما را در بازار تعیین میکند: عرضه، تقاضا، کیفیت، کمیت. عاملی که براي بیشتر مردم مهمتر از بقیه میباشد کمیت است. عامل کمیت به بیان ساده اینکه یعنی با آن مقدار ارزشی که به بازار تحویل میدهید، به چندنفر از مردم خدمت میکنید؟ یا اینکه خدمت یا محصول شما بر روي چند نفر تاثیر میگذارد؟ شما مایلید چطور زندگی کنید و چطور میخواهید این بازي را انجام دهید؟ آیا میخواهید در لیگهاي بزرگ و دسته اولی بازي کنید یا در لیگهاي کوچک؟ انتخاب با شماست. بیشتر مردم بازي کوچک در لیگهاي پایینتر را انتخاب میکنند. چرا؟ اول به خاطر ترس، آنها شکست را با مرگ برابر میبینند و حتی از موفقیت بیشتر گریزانند. دوم اینکه آنها احساس کوچکی و بی لیاقتی میکنند و این احساس را در خود ندارند که به اندازه کافی خوب و مهم هستند تا تفاوتی واقعی را در زندگی مردم ایجاد کنند.باور شماره 5
آدمهاي ثروتمند بر روي فرصتها تمرکز میکنند.
آدمهاي فقیر بر روي موانع تمرکز میکنند.
آدمهاي ثروتمند زیادشدن فرصتها را میبینند و آدمهاي فقیر کم شدن آنها را میبینند. آدمهاي ثروتمند روي پاداش ها و میوه اي که بدست می آورند تمرکز میکنند ولی تمرکز آدمهاي فقیر روي مخاطره ها است. به این سوال قدیمی میرسیم که آیا نیمه لیوان، پر است یا خالی؟ اشخاص فقیر انتخاب هاي خود را براساس ترس انجام میدهند، ذهن آنها دائم آنچه را که در هر موقعیتی ایراد بوده و یا میتواند یک اشکال محسوب شود از نظر میگذراند. معیار اولیه ذهن آنها این است: اگر نشد، چی؟ یا اغلب میگویند: نه، نمیشود. اما ثروتمندان همان گونه که قبلا گفتیم، مسئولیت نتایج به دست آمده در زندگی را قبول کرده و براساس این معیار ذهن خود عمل میکنند که: میشود، چون من آنرا عملی میکنم. آدمهاي ثروتمند انتظار دارند که موفق شوند، آنها به تواناییها و به خلاقیت خود اعتماد داشته و بر این باور هستند که اگر مسالهاي پیش بیاید، میتوانند راه دیگري را به سوي موفقیت پیدا کنند.باور شماره 6
افراد ثروتمند، ثروتمندان و افراد موفق دیگر را ستایش میکنند.
افراد فقیر، از آدمهاي ثروتمند بیزار و متنفر هستند.
آدمهاي فقیر اغلب با تنفر، حسادت و غبطه به افرادي که موفق هستند نگاه کرده و اینطور میگویند: آنها خیلی خوش شانس هستند و یا زیر لب زمزمه میکنند: اي ثروتمندان مزخرف! باید تصور کنید که اگر آدمهاي ثروتمند را به هر صورت و شکلی بد بدانید و بخواهید که خودتان آدم خوبی باشید، هیچوقت نمیتوانید ثروتمند شوید. غیرممکن است، چون این باور یک تناقض بزرگ در شما ایجاد میکند. چطور میتوانید فردي شوید که از آن متنفر هستید؟
تنفر و حتی عصبانیت آشکاري که بیشتر مردم فقیر نسبت به ثروتمندان دارند، حیرت آور است. گویی که ثروتمندان هستند که آنها را فقیر کرده اند و اینگونه ادعا میکنند: بله، درست است آدمهاي ثروتمند، همهي پولها را به دست آوردهاند و چیزي را براي ما باقی نگذاشته اند. غافل از اینکه موفقیت و ثروت، فراوان و بیکران است و در همه جا حضور دارد. فقط باید آنرا تشخیص داد و از آن استفاده کرد.باور شماره 7
آدمهاي ثروتمند با افراد مثبت و موفق معاشرت میکنند.
فقیران با آدمهاي منفی و یا شکست خورده معاشرت میکنند.
افراد موفق در افراد موفق دیگر نگاه میکنند تا در خودشان ایجاد انگیزه کنند. آنها به افراد موفق دیگر به عنوان مدل هایی براي یادگیري نگاه کرده و به خود میگویند: اگر آنها میتوانند انجام دهند، پس من هم میتوانم انجام دهم. الگوگیري یگی از راه هاي مهم براي یادگیري در افراد است.
افراد ثروتمند از اینکه دیگران در موفقیت پیشقدم شده اند خوشحالند چون میتوانند اکنون و براساس تجارب آنها، طرحی را براي خود بریزند که دستیابی آنها به موفقیت را آسان تر میکند. بنابراین سریعترین و آسانترین راه براي ایجاد ثروت، آموختن این است که افراد ثروتمند که استاد بازي با پول هستند، چگونه بازي میکنند و آنرا الگو قرار دهند. برعکس، آدمهاي فقیر وقتی در رابطه با موفقیت کسی چیزي را میشنوند در برابر آن قضاوت و انتقاد کرده و آنها را به باد مسخره میگیرند و سعی میکنند آنها را به سطحی که خودشان در آن قرار دارند، تنزل دهند. انرژي افراد قابل سرایت است؛ یا شما روي مردم تاثیر مثبت میگذارید یا تاثیر منفی. برعکس آنهم درست است، یا افرادي که با آنها سروکار دارید روي شما تاثیر مثبت میگذارند یا تاثیر منفی.
آیا میدانستید که درآمد بیشتر مردم به طور متوسط با دوستان صمیمی آنها بیشتر درصد اختلاف دارد؟ بهتر است نگاه کنید و ببینید که با چه کسی همراهی میکنید و کسانی را که وقت خودتان را با آنها میگذرانید به دقت انتخاب کنید.باور شماره 8
آدمهاي ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود و ارزشهایشان هستند. آدمهاي فقیر اشتیاقی به تبلیغ ندارند. تنفر از تبلیغ کردن خود، یکی از بزرگترین موانع بر سر راه موفقیت است. افرادي که در رابطه با تبلیغ کردن از خودشان مشکل دارند، معمولا ورشکسته هستند. خیلی واضح است اگر در کسب و کاري که متعلق به خودتان است و یا اگر نمایندگی فروش کالایی داشته باشید، مایل نباشید که مردم از شما، کالاي شما یا خدمات شما خبر داشته باشند، چگونه میخواهید درآمد کسب کنید؟
حتی به عنوان یک کارمند، اگر نخواهید از فضیلتهاي خودتان تعریف کنید، کسی که به این مساله اشتیاق داشته باشد به سرعت شما را در نردبان ترقی شرکت جا میگذارد.
مردم معمولا به دلیل اینکه فکر میکنند تعریف کردن از خود، بیادبی و غرور بیجا میباشد، برتريها و امتیازهاي خودشان را براي افراد بازگو نمیکنند. اینگونه افراد که فروتنی و افتادگی بیش از حد دارند معمولا افرادي با موفقیت کمتر هستند.باور شماره 9
آدمهاي ثروتمند از مشکلات خود بزرگتر هستند.
آدمهاي فقیر از مشکلات خود کوچکتر هستند.
ثروتمند شدن مثل قدم زدن در پارك نیست! بلکه سفري است پر از پیچ و خم، راههاي انحرافی و موانع.
جادهاي که به سمت ثروت میرود پر از چالش است و دقیقا به همین خاطر است که بیشتر مردم آن را طی نمیکنند؛ آنها به دنبال جروبحث و دردسر و قبول مسئولیت نمیروند. خلاصه اینکه آنها تمایلی به مشکلات ندارند. اینجاست که یکی از بزرگترین تفاوتها، بین افراد ثروتمند و فقیر قرار میگیرد. ثروتمندان و آدمهایی که موفقند از مشکلات خودشان بزرگترند، حال آنکه افراد ناموفق و فقیر از مشکلات خود کوچکتر میباشند. آدمهاي فقیر تقریبا هرکاري را انجام میدهند تا مشکلی پیش نیاید و به محض دیدن یک مشکل قرار میکنند. از قضاي روزگار آنهایی که نمیخواهند مشکلی داشته باشند، بزرگترین مشکلات را پیدا میکنند و مفلوك هستند. دوستان من، راز دست یافتن به موفقیت این نیست که سعی کنیم تا از بروز مشکل خودداري کنیم و یا از دست مشکلات خودمان را خلاص کنیم، بلکه راز آن در این است که خودمان را چنان رشد دهیم که از هر مشکلی بزرگتر شویم.باور شماره 10
ثروتمندان دریافتکنندههایی عالی هستند.
فقیران دریافت کننده هایی ضعیف هستند.
یکی دیگر از مهمترین دلایلی که باعث میشود مردم به ظرفیت کامل مالی نرسند، این است که مردم گیرنده هاي ضعیفی هستند. ممکن است آنها در دادن خوب باشند و یا خوب نباشند ولی در گرفتن، بینهایت بد هستند. دلیل گیرنده گی ضعیف، اول این است که بیشتر مردم حساس بی لیاقتی بی ارزشی میکنند و این احساس معمولا از شیوه تربیت ما می آید.دوم اینکه مردم گرفتن را یک کار غلط و بد میدانند و فکر میکنند دادن بهتر از گرفتن است. این طرز فکري کاملا بی پایه است چون دادن و گرفتن دو روي یک سکه هستند و باید در توزان کامل باشند.
هر وقت خدواند نعمتی یا پولی به شما عطا کرد، هرچقدر هم که کم و ناچیز بود شکرگذار آن باشید اگر دریافت کننده خوبی باشید، چیزهاي خوب بیشتري به سمت شما می آید.باور شماره 11
آدمهاي ثروتمند ترجیح میدهند تا براساس دستاوردها به آنها پول پرداخت شود.
آدمهاي فقیر ترجیح میدهند تا براساس زمان به آنها پول پرداخت شود.
درآمد ثابت مشکلی ندارد، به شرطی که با توانایی شما براي به دست آوردن آنچه که ارزشش را دارید، تداخل نکند و معمولا در اینجاست که مشکل به وجود میآید.
فقیران و افراد متوسط ترجیح میدهند یک مستمري و دستمزد ثابتی به آنها پرداخت شود. آنها نیاز دارند تا خاطر جمع باشند که بدانند دقیقا مقدار معینی پول در زمانی معین در هرماه دریافت میکنند. آنچه که آنها نمیتوانند تصور کنند، این است که این خاطرجمعی به بهاي
سلامتی آنها به دست میآید.
زندگی کردن براساس امنیت خاطر، همان زندگی کردن براساس ترس است. در واقع با این عمل، میخواهیم بگوییم: میترسم که نتوانم پول کافی را براساس عملکردم به دست آوردم، بنابراین تنها به میزانی که براي راحتی و زنده ماندن من کافی باشد، پول به دست می آورم.
اما ثروتمندان ترجیح میدهند براساس نتایجی که فراهم میکنند، اگر نشود به مقدار کلی حتی به مقدار جزئی، به آنها پرداخت شود. معمولا آدمهاي ثروتمند کسب و کار خودشان را دارند و درآمدشان را ترجیح میدهند براساس کمیسیون یا درصدي بدست آوردند.
ثروتمندان (با وجودي که تضمینی وجود ندارد) شریک بودن در سود و وضعیت بازار را به حقوق هاي بالا ترجیح میدهند. ثروتمندان به خودشان و ارزش و توانایی هایشان اعتقاد دارند در حالی که فقیران اینچنین نیستند.باور شماره 12
ثروتمندان به «هردو» می اندیشند.
فقیران به «یا این، یا آن» میاندیشند.
ثروتمندان در دنیاي برکت و فراوانی زندگی میکنند، اما فقیران در دنیاي محدودیت ها به سر میبرند. البته هر دو در دنیاي مادي واحدي زندگی میکنند، ولی دیدگاه هاي آنها متفاوت است.
افراد فقیر و متوسط از جنس کمبودها هستند و معتقدند: فراوانی فقط مربوط به اطراف ماست، هیچ چیز کافی نیست، تو نمیتوانی همه چیز را با هم داشته باشی و…
اما من و کسی که ثروتمند واقعی است معتقد است که هرآنچه را میخواهید میتوانید داشته باشید. آیا طالب پول و ثروت هستید یا سلامتی؟ هر دو!
آیا میخواهید روي تجارت و کار تمرکز کنید یا تفریح و سرگرمی؟ هر دو! آیا طالب شغل خوب هستید یا ارتباط نزدیک با خانواده؟ هر دو! ادمهاي فقیر همیشه یکی را انتخاب میکنند، ولی ثروتمندان هر دو را.
آدمهاي ثروتمند میدانند که با کمی خلاقیت میشود تقریبا راهی را براي داشتن بهترین موارد در هر دو دنیا به دست آورد. از حالا به بعد هروقت با انتخاب این یا آن مواجه شدید، سوالی که باید از خودتان بپرسید این است: چطور میتوانم هر دو را داشته باشم؟باور شماره 13
آدمهاي ثروتمند روي ارزش خالص داراییهایشان تمرکز میکنند
ادمهاي فقیر روي درآمد شغلی خودشان تمرکز میکنند.
وقتی صحبت پول میرسد، معمولا مردم میپرسند: چقدر درمیاري؟ به ندرت این سوال را میشنوید که: ارزش دارایی هاي شما چقدر است؟ میزان صحیح براي ثروت، ارزش دارایی میباشد، نه درآمد شغلی. همیشه این چنین بوده و خواهد بود. افراد فقیر فقط به میزان درآمد توجه میکنند.
ارزش دارایی، ارزش مالی هر آنچه است که شما دارید. براي تعیین ارزش دارایی خود هر آنچه را دارید با هم جمع بزنید. از جمله : نقدینگی ها و سرمایهگذاري ها، سهام، املاك و…
آدمهاي ثروتمند تمایز بزرگ بین درآمد شغلی و ارزش دارایی را میفهمند. درآمد شغلی مهم است، ولی تنها یکی از چهار عاملی است که ارزش خالص دارایی شما را تعیین میکند. چهار عاملی که نقش تعیین کننده در ارزش خالص دارایی را دارند عبارتند از: درآمد، پس انداز، سرمایه گذاري ساده زیستی.باور شماره 14
آدمهاي ثروتمند پولشان را خوب اداره میکنند.
آدمهاي فقیر پولشان را بد اداره میکنند.
توماس استانلی در کتاب پرفروش «میلیونر اتاق بعدي» ثروتمندان سرتاسر آمریکاي شمالی را مورد بررسی قرار داده است که آنرا میتوان در یک جمله خلاصه گفت:« ثروتمندان در اداره کردن پول خودشان ماهر هستند» افراد ثروتمند لزوما باهوش تر از فقیران نیستند، فقط آنها روش متفاوتی در برخورد با پول دارند. افراد فقیر به دلیل عدم دانش و یادگیري، یا پولشان را بد اداره میکنند یا اینکه کلا از پول فرار میکنند. چون فکر میکنند اداره کردن پول آزادي آنها را محدود میکند و آنها را از محدوده آسایش خارج میسازد.باور شماره 15
آدمهاي ثروتمند پول خود را میدهند تا براي آنها شدیدا کار کند.
ادمهاي فقیر شدیدا براي پول خود کار میکنند.
اگر شما نیز مانند بسیاري از مردم باشید، پس با این برنامه بزرگ شده اید و باید براي درآوردن پول به شدت کار کرد. با این وجود اگر این گونه تربیت میشدید که مهمتر این است که پول خودتان را وادار کنید تا براي شما کار کند، خیلی بهتر میشد.
جاي تردیدي نیست که تلاش زیاد مهم است، اما تنها تلاش و کار شما را ثروتمند نخواهد کرد. از کجا این را میدانیم؟ نگاهی به دنیاي واقعی بیندازید، میلیونها نه، میلیاردها نفر هستند که شب و روز به سختی کار میکنند. آیا همه آنها ثروتمند شدهاند؟ نه! آیا عدهاي از آنها
ثروتمند هستند؟ نه!
تصور اینکه باید براي ثروتمند شدن سخت کار کرد یک تصور کاذب است. با حقوق و دستمزد و یا هر پولی که بدست میآورید، چه کار باید کرد تا این پول رشد کند؟
این سوالی است که شما را از سخت کارکردن به سمت هوشمندانه کار کردن حرکت میدهد. به تجربه من شما باید براي پول خود سخت کار کنید، با این حال، براي ثروتمندان این یک وضعیت موقتی است و براي افراد فقیر این یک وضعیت دائمی.
ثروتمندان میدانند که هرچه پولشان سختتر براي آنها کار کند، خودشان نیاز به کار کمتري دارند. به یاد داشته باشید که پول انرژي است. بسیاري از مردم انرژي خود را میگذارند و انرژي پول را برمیدارند. مردمی که در زمینه استقلال مالی پیشرفت میکنند، آموختهاند که چگونه سرمایهگذاري با انرژي و کار را با اشکال دیگر انرژي جایگزین کنند. (مانند نیروي افراد دیگر، سیستمهاي تجاري, استفاده از تکنولوژيهاي جدید و…)باور شماره 16
آدمهاي ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل میزنند.
آدمهاي فقیر به ترس اجازه میدهند که متوقفشان کند.
یک اصل مهم است که میگوید: افکار باعث بروز احساسات، احساسات باعث بروز اعمال و اعمال منجر به بروز نتایج میشوند. میلیونها نفر از مردم در مورد ثروتمند شدن فقط فکر میکنند و هزاران هزار نفر ثروتمندشدن را تجسم، تصور و یا مراقبه میکنند. تجسمها و تصورها و مدیتیشن، ابزارهاي جالبی هستند اما تا آنجا که به شما میتوانم بگویم، هیچکدام از آنها سرخود پولی واقعی را به دنیاي حقیقی شما نخواهند آورد. در دنیاي واقعی باید دست به اقدام بزنیم، چقدر اقدام اینقدر مهم است؟ اجازه دهید به فرایند تجلی دادن خواستهها برگردیم. به افکار و احساسات نگاه کنید، آیا انها
بخشی از دنیاي درونی هستند یا دنیاي بیرونی؟ دنیاي بیرونی.
حالا به نتایج نگاه کنیم. آیا آنها بخشی از دنیاي درونی هستند یا دنیاي بیرونی؟ دنیاي بیرونی. پس اقدام و عمل در واقع «پلی» است بین دنیاي درون و دنیاي بیرون.
پس اگر اقدام اینقدر مهم است، چه عاملی از دست زدن به اقدامات که میدانیم به انجام آنها نیازمندیم جلوگیري میکند؟ ترس، شک و اضطراب بزرگترین موانع نه تنها برسر راه موفقیت بلکه بر سر راه شادي و نشاط است. بنابراین، یکی از بزرگترین اختلافات بین ثروتمندان و فقیران این است که آدمهاي ثروتمند علیرغم ترسی که دارند تمایل به عمل کردن نیز دارند اما فقیران اجازه میدهند که ترس و شک و اضطراب آنها را متوقف کنند.باور شماره 17
آدمهاي ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یادگرفتن هستند.
آدمهاي فقیر فکر میکنند که همه موارد را میدانند.
یکی از خطرناكترین جملات در سر راه موفقیت این است: من آن را میدانم.
صراحتا بگویم: اگر واقعا ثروتمند و شاد نیستید، فرصت خوبی هنوز هست که در مورد پول، موفقیت و زندگی اطلاعاتی به دست آورید. این جمله معروف و مهم را فراموش نکنید که اگر آنطور که دوست دارید موفق باشید، موفق نیستید، موردي وجود دارد که از آن اطلاع ندارید و باید یاد بگیرید.
آنچه نیاز دارید این است که راههاي جدید را بشناسید و یاد بگیرید،
ادامه رشد و یادگیري براي موفقیت ضروري است. فیزیکدان ها اتفاق نظر دارند که هیچ عاملی در دنیا ساکن نیست، هر تکه اي از این کائنات
همواره در حال تغییر و تحول است. حتی سنگ و فلز سخت که به چشم شما ساکن و بدون تغییر میرسد، در حال تغییري است که به چشم نمیتوانید ببینید.
هر گیاهی را که میخواهید در نظر بگیرید، اگر رشد نکند، به زودي میخشکد. همین هم در مورد انسانها و موجودات زنده دیگر صدق میکند.تغییر یک جزء لاینفک در کائنات است پس تا دیر نشده و مجبور به تغییر نشده اید، خودتان را براي بهبود زندگیتان تغییر دهید.
خرید کتابهای موفقیت میتواند یکی از اقدامات مفیدی باشد که شما برای بهبود زندگی خود انجام میدهید. این کتابها به شما کمک میکنند تا در مسیر رسیدن به اهدافتان پیشرفت کنید، مهارتهای جدیدی را یاد بگیرید و بهبود خودشناسی کنید.
در بسیاری از کتابهای موفقیت، نویسندگان با استفاده از تجربیات خود، راهکارهایی را برای رسیدن به موفقیت و کسب درآمد بیشتر ارائه میدهند. این کتابها معمولاً شامل روشها و تکنیکهای موثری برای بهبود مهارتهای ارتباطی، رهبری، مدیریت زمان، ایجاد انگیزه و تحقق اهداف میشوند.
همچنین، کتابهای موفقیت میتوانند به شما کمک کنند تا از اشتباهات گذشتهتان یاد بگیرید و با اعتماد به نفس بیشتری به زندگی خود ادامه دهید. با خواندن کتابهای موفقیت، بهتر میتوانید از تجربیات دیگران بهره بگیرید و به شیوهی بهتری با چالشهای زندگی روبرو شوید.
در انتخاب و خرید کتابهای موفقیت ، بهتر است به نوع مسائلی که برای شما مهم هستند توجه کنید و کتابهایی را که با آنها سروکار دارند بخوانید. همچنین، بهتر است کتابهایی را انتخاب کنید که نویسندهی آنها با موضوعات خود آشناست و تجربیات قابل قبولی در آن دارد.
در مقاله بالا هفده باور ثروت ساز از آقای تی هارواکر میلیونر امریکایی برای شما نوشتیم ایشان کتابی دارند به اسم اسرار ذهن میلیونر برای خرید آن از هشتگ کتاب میتوانید روی لینک زیر کلیک نمایید و با ارسال رایگان آن را سفارش دهید
در نهایت، بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید که خواندن کتابهای موفقیت تنها کافی نیست و برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش و کوشش فراوانی نیز انجام دهید. و مطالعه اینطور کتاب ها از افراد موفق مسیر موفقیت را برای شما روشن تر آسان تر و سریع تر میکنند.
یک نظر در “تفاوت ذهنیت فقیر و ثروتمند + 17 باور ثروت ساز”